آب آتشگون



به حکم سخن "نویسنده کسی است که نتواند ننویسد"؛ از آغازین روزهای دانشجویی در ترم 1 دوره کارشناسی وبلاگ نویسی را شروع کردم؛ فارغ از اینکه آنچه می نویسم چقدر ممکن است در آینده دستخوش تغییر شود. حدو سه سال در بلاگفا نوشتم. دنیای تجارت و کسب و کار، دنیای رقابت است و کسی زنده می ماند که قدرت رقابت با رقبای تازه وارد را داشته باشد. بلاگفا نه تنها چنین قدرتی نداشت؛ بلکه با محدودیت لینک دادن به بیان؛ در جهت تخریب رقیب تازه وارد گام برداشت و همین امر مرا تشویق کرد که از بلاگفا به بیان بیایم. این ایام سالگرد 5 سالگی ورود من به بیان است که البته دو سال اخیر بدون ثبت نوشته گذشت. امروز اقتضائات نویسندگی عوض شده و برداشت من چنین است که بیان خود را با تغییرات امروز هماهنگ نکرده است. حضور پررنگ شبکه های اجتماعی نفس وبلاگ نویسی را بریده است؛ که بنظرم من اصلا امر مطلوبی نیست. شبکه های اجتماعی ابزاری هستند برای جبران بعد مسیر در ارتباطات اجتماعی و بنظر من بستر خوبی برای انتقال محتوا نیستند. از همین رو هیچگاه شبکه های اجتماعی را برای نوشتن مطلوب نمی دانستم و هیچ حرف جدی در آن ها نزدم. با این حال نمی توان کتمان کرد شبکه های اجتماعی زمین بازی را تغییر داده اند؛ درحالی که من هیچ تغییری در بلاگفا و بیان نمی بینم.

چندی است با سرویس جدید وبلاگ نویسی آشنا شدم بنام ویرگول. تلاش داشته از مزیت های شبکه های اجتماعی مانند دنبال کردن مخاطب و. استفاده کند. ویژگی دیگر آن اینکه (حداقل امروز در گام های نخست) محتوای ی در آن غالب نیست (که زده شدن از ت نیز شاید از دیگر تحولات چند سال اخیر ایران باشد). بنظر من ویرگول می تواند بستر مناسبی باشد که در دنیای غلبه شبکه های اجتماعی همچون توییتر، همچنان پرچم وبلاگ نویسی را بلند نگه دارد. از این رو با همه احترامی که برای سرویس بیان قائل هستم؛ این وبلاگ دیگر بروز نخواهد شد. اگر عزمی برای نوشتن باشد؛ ان شاالله این قلم در ویرگول سرریز خواهد کرد.

*آیا مطلب وبلاگی که شاید بیش از چند نفر آن را نخوانند؛ مهم است؟ این سوالی است که هر فرد باید به خودش جواب دهد. با این حال من به این سوال جواب بله می دهم. نفس نگارش در بعضی اوقات مهم است؛ حتی اگر هیچ مخاطبی نداشته باشد.

**ت قطعا بر زندگی ما تاثیر دارد. از این رو همه ی ما به ت فکر می کنیم و تغییرات مطلوب آن را در ذهن داریم. اما از آنجا که نمی توانیم تاثیری بر آن داشته باشیم و تجربه ی گذشته نشان داده تلاش برای تاثیرگذاری بر آن عبث بوده؛ از آن زده شده ایم.


رییس جمهور آمریکا اعلام کرد که کشورش از برجام خارج می‏شود و تصمیم دارد در یک بازه ‏ی 0 روزه تمام تحریم های لغو شده با برجام را بازگردانده و تحریم های جدید را علیه جمهوری اسلامی اعمال نماید. برمبنای متن منتشر شده توسط کاخ سفید، ایالات متحده آمریکا خواهان امتیازات بیشتری است که از آن جمله می توان به تغییر رفتار جمهوری اسلامی در حوزه هایی همچون حقوق بشر، عدم تجهیز گروه های مسلحی همچون انصارالله و حزب الله و حماس، تجدیدنظر در ت های دفاعی در توسعه موشک های دوربرد و. اشاره کرد. در اینجا می توان دو سوال پرسید: اول اینکه آیا چنین اتفاقی قابل پیش بینی بود؟ دوم اینکه چه سرانجامی برای روند امور می توان متصور بود؟

ادامه مطلب

"مسئولیت وضعیت فعلی اقتصادی کشور بر عهده کیست؟" سوالی است که در ذهن بسیاری از ما خاک می خورَد و اگر گمان کنیم فردی می تواند  جواب این سوال را بدهد؛ از پرسش دریغ نداریم. این سوال بسیار از تمداران، پژوهشگران اقتصادی و ون پرسیده می شود. نکته ی جالب اینکه هیچ گروهی حاضر نیست مسئولیت وضعیت فعلی را بپذیرد و همه سعی می کنند دیگران را مقصر وضعیت فعلی اقتصاد کشور نشان دهند. علوه بر این در این میان عده ای برای دیگر دغدغه های خود (دشمنی با برخی تمداران، سازمان ت، دانشکده های اقتصاد و.) نیز ماهی گیری می کنند. اما براستی باید به چه علت، چه کسی را مسئول وضع فعلی اقتصاد کشور بدانیم؟ دانشکده های اقتصاد؟ حوزه های علمیه؟ دولت؟ مجلس؟ مردم؟ یا. . قطعا گفتن این جمله که "همگی مقصریم و باید دست در دست هم، مشکلات را حل کنیم" می تواند برای سخنرانی و بیانیه و. زیبا باشد، اما پاسخی به سوال فوق نیست.

ادامه مطلب

توجه قشر مذهبی به علوم انسانی پدیده ی جدیدی نیست و همواره افرادی از قشر متعهد به مناسک دینی بوده اند که پای به وادی علوم انسانی و اجتماعی بگذارند. عمده ی این افراد از سر علاقه به این وادی کشیده شده اند. به دیگر بیان می توان گفت که دکتر علی شریعتی به همان دلیلی به مطالعه تاریخ و علوم انسانی و اجتماعی روی آورد که محمدعلی فروغی به چنین حیطه ای گام نهاد. علاقه فردی و قریحه ی شخصی محرک ورود این افراد به مطالعه علوم انسانی و اجتماعی بوده و نمی توان اعتقادات و ایدئولوژی های قبل از ورود به مطالعات اجتماعی را در این امر موثر دانست. هر چند شاید آن ایدئولوژی ها و اعتقادات و هزاران مولفه ی دیگر بر مسیر مطالعات و تالیفات و ایده پردازی آن ها موثر بوده ؛ اما هیچ کدام به علوم انسانی نیامدند تا بر حق بودن ایده ی خاصی را به اثبات برسانند (هرچند شاید در عمل به دیدگاه های خود بسیار معتقد بوده باشند). بصورت کلی افراد علاقه مند به تفکر و تامل در علوم انسانی و اجتماعی همواره از سر علاقه و شوق شخصی به این مسیر گام برداشته اند و افراد مذهبی نیز از این امر مستثنا نیستند. اما این امر در برهه های خاصی از تاریخ با یک "تورش" همراه بوده است. این تورش در مطالعه ی علوم انسانی چه بود؟

ادامه مطلب

این روز‎ها بسیاری از یون از نقض عهد ایالات متحده آمریکا در عهدنامه برجام، با عنوان درس عبرت یاد می کنند و می گویند "تجربه ای به انبان تجارب ملت ایران اضافه شد که آمریکا قابل اعتماد نیست." شبیه همین سخنان حدود یک دهه قبل هم زده می شد. زمانی که ایران با روی کار آمدن دولت نهم به تعلیق فعالیت های هسته ای خود پایان داد و دلیل این امر را عهدشکنی های طرف غربی عنوان کرد. در آن زمان نیز مسئولین نظام مذاکرات سال های 82 تا 84 را درس عبرتی دانستند که "بدانیم غرب قابل اعتماد نیست". عهدشکنی های آمریکا و غرب محدود به این دو تجربه نیست و ایران در مسائلی دیگر همچون قرارداد 1981 الجزایر نیز بدعهدی آمریکا را تجربه کرده است. به دیگر بیان در طی 4 دهه گذشته ما همواره از مذاکره با غرب درس عبرت گرفته ایم؛ با این وجود هرچند سال یکبار با غربی ها دور یک میز نشسته و مذاکره کرده ایم و تجربه ای جدید به انبان تجارب تاریخی خود افزوده ایم که "غرب قابل اعتماد نیست". به چه دلیل با وجود این همه درس عبرت و تجربه و. ما با کسی که بدعهدی اش بر همه عیان است؛ سر میز مذاکره نشسته ایم؟ 

ادامه مطلب

اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‎داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه‏‎ی مردم جهان می‎شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‎های دیگر از مبارزه حق‎طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‏کند.

بسیاری از ت‏‏‎های ایران در سال‎های پس‎ از انقلاب با این اصل توجیه شده است. با این حال اگر عملکرد دستگاه رسمی جمهوری اسلامی را با این اصل بسنجیم، به چه نتیجه‎‏ای خواهیم رسید؟

ادامه مطلب

وجود نگاه‎‏های متفاوت، سلیقه‎های گوناگون و منافع متضاد در هر عرصه‎ای امری طبیعی است. هر شخصی (حتی شخصیت‎‏های حقوقی مانند اصناف، گروه‏‏‎‎‏های اجتماعی و احزاب و.) سلیقه و نگاه و منفعت خویش را دارد و تلاش می‏‎کند در جهت آن‏‎ها گام بردارد. طبیعتا میل انسان بر این است که دیگران را نیز به ایده‎‏ی خود دعوت کرده و آن‎ها را با خود هم سلیقه و هم منفعت کند. وجود چنین تزاحمی در هیچ عرص‎ه‏ای عجیب نیست؛ حتی سینما. طیف‎های مختلف سینمایی با سلیقه‎ها و منافع متفاوتی در فضای فرهنگی کشور نفس می‎کشند و در راستای سلیقه‎ی خود فیلمسازی، نقدنویسی، تاسیس رسانه و. دارند و طبیعتا دوست دارند دیدگاهشان درباره‎ی سینما پرمخاطب‎تر باشد و فیلم‎های مورد علاقه‎شان پررونق‎‏تر گردد. آنچه معمولا چالش‏‎‏برانگیز و مشکل‎‏زاست؛ چگونگی حل این نزاع است. این اختلاف دیدگاه‏‎ها کجا باید حل و فصل شود تا منجر به اصطکاک نگردد؟

ادامه مطلب

فعالان انقلابی، جبهه فرهنگی انقلاب، سینماگران انقلاب، جوانان انقلابی، جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) و. عناوینی است که یک جناح ی خاص (موسوم به راست قدیم، اصولگرای جدید) از آن‏ها بهره می‏برد. این شرایط بجایی رسیده که گروه مزبور خود را مالک و صاحب امتیاز انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 57 می‏دانند. به صراحت دغدغه‏های حزبی و قبیلگی خود را تحت عنوان آرمان‏های انقلاب مطرح کرده و برچسب ضدیت با انقلاب را بر مخالفین ی خود می‏نهند. اعطای عناوینی همچون غرب‏گرا، لیبرال، دست‏نشانده، نفوذی و. به رقبای ی حاصل همین طرز نگاه است. اما؛ این توهم از کجا آمد و چه عوارضی دارد؟

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سلامت به قشنگی یک دریا وبلاگ سجاد نجفی احساسات سبز من نویسندگی راد رولیک Radrolik تولید تجهیزات آشپرخانه صنعتی پارس استیل طراحی سایت |سارین وب فقط دعاوی سرقفلی و تخلیه بازار اینترنتی